مطالب مفيد واشعار مذهبي

مناسبتها. مطالب مفيد آموزشي

شهادت حضرت حر

۷۴ بازديد

شهادت حر بن رياحي

اگر بر آستان خواني مرا خاك درت گردم
و گر از در براني خاك پاي لشگرت كردم
به درگاهت غبار آسا نشستم بر نمي خيزم
و گر بفشاني ام چون گَرد بر گِِرد سرت گردم
علي شير خدا باب تو شير خود به قاتل داد
تو اي دلبندِ او مپسند نوميد از درت گردم
دل و جانم ز تاب شرم هم چون شمع مي سوزد
بده پروانه تا پروانه وش خاكسترت گردم
ببين از كرده خود سر به زيرم سر بلندم كن
مرا رخصت بده تا پيش مرگ اكبرت گردم
اگر باشد به دستم اختياري بعد سر دادن
سرم گيرم به دست و باز بر گرد سرت گردم
به صد تعظيم نام فاطمه آرم به لب يعني
كه خواهم رستگار از فيض نام مادرت گردم

 

شهادت امام جواد(ع)

۵۶ بازديد

شهادت امام جواد (ع)

زشت است پيش چشمها افتاده باشد

اي كاش با افتادنش طشتي نكوبند

روي زمين بي سر صدا افتاده باشد

تلخ است همسر زهر همسر را بنوشد

مردي ز ظلم آشنا افتاده باشد

انصاف اصلا نيست در بيرون برقصند

در حجره اش آقاي ما افتاده باشد

در راه پشت بام ميبيند مصيبت

پيكر كه بين پله ها افتاده باشد

هرجا بيوفتد روزگارش كربلاييست

فرقي ندارد كه كجا افتاده باشد

اي واي اگر در ازدحام سخت گودال

روي تني سرنيزه ها افتاده باشد

اين آبرودار قبيله ست و روا نيست

عريان دراين صحرا رها افتاده باشد

 

شهادت حضرت ام البنين(س)

۷۰ بازديد

شهادت ام البنين (س)

مادر روز‌هاي دلتنگي
بانوي گريه‌هاي طولاني‌
مي‌شد از موج اشك هر روزت
اسمان مدينه طوفاني

بسكه با سوز روضه مي‌خواندي
پا به پايت مدينه مي‌ناليد
چشم‌هاي غسي مروان هم
گاهي از گريه‌ي تو مي‌باريد

اسمان را به گريه وا مي‌داشت
چشم ابري و اه هر روزت
چشم خاكي و غصه دار بقيع‌
مي‌نشسته به راه هر روزت

كربلا بود و روسفيدي تو
لحظه امتحان سخت خدا
پسرانت يكي يكي رفتند
شير مردان درس‌هاي شما

گرچه با چشم خود نديدي كه
كربلا را چه ماجرايي بود
زندگي تو بعد عاشورا
گريه در گريه كربلايي بود

 

شهادت حضرت ابوالفضل(ع)

۹۶ بازديد

تشنه لب اربابم عازم ميدان شد

دخترش رفت از هوش خواهرش بي جان شد

ازپي مركب مي دود زينب سينه سوزان

اي برادر جان اي حسين جان

كهنه پيراهن را ازچه كردي بر تن

گفته مادر جانا قبل ميدان رفتن

تا ببوسم آن حنجر عطشان ديده گريان

زير باران سنگ سينه چاك افتاده

فاطمه در گودال روي خاك افتاده

آخ در بر مادر مي زند پرپر جسم عريان

--------------------------------------------------

اي علمدار من اي سپه دارمن بيا بريم به خيمه بامن

ساقي تشنه ها اي يل كربلا بيا بريم به خيمه بامن

 اي تشنه ي شهادت اي تكيه ي امامت

دسات به روي خاك و دشمن به فكر غارت

 حال خيمه ها پريشونه رولب ها دعاي بارون

 برادرت سرگردون بيا بريم به خيمه بامن

ماه ام البنين گريه هامو ببين بيا بريم به خيمه بامن

اومده علقمه  خواهرت فاطمه بيا بريم به خيمه بامن

 فرمانده ي سپاهم من بي تو بي پناهم

توغرق خاك وخون و من غرق اشك و آهم

دل گرمي آخرم بودي اميد اهل حرم بودي

اميد خواهرم بودي بيا بريم به خيمه بامن

اومده علقمه خواهرت فاطمه بيا بريم به خيمه با من

 با اين قد خميده جون بر لبم رسيده

كي فرقت شكسته كي دستت بريده

رفتي و دلا شد آواره

حال و روز خيمه ها زار

 حال حسين ديدن داره

------------------------------

سقاي تشنه كي ديده ميان دوتا نهر آب

كسي كه مي سوخت دلش از تشنگي طفل رباب

 اومدو گفت سينه ي من سنگيني كرده از يه غم

شعله زده به قلب من العطش اهل حرم

من ديگه طاق ندارم مي خوام برم آب بيارم

گفت كه تويي علمدارم هيچكي به جز تو ندارم

علمدار من وفادار من

اميرخيمه هاي من قرار بچه هاي من

داغ تو مي كشه من حيدر كربلاي من

 اومدو گفت سينه من سنگيني كرده از يه غم

شعله زده به قلب من العطش اهل حرم

علمدارمن وفادار من

مشك كه مي خواد بيار مي بينه كه بچه ها دارن

 بدن هاي تشنشون روخاك نلاك مي زارن

وعده آب ميده ولي وقتي ميره آب بيار

 مشكشو با تير مي زنند سقا ديگه دست نداره

دستاي سقا باعث شفاعت همه ميشه

سرو شهيد علقمه نصيب فاطمه ميشه 

-------------------------------------

يا للعجب كه تشنه ي آب فرات بود

 شاه كه درگهش آب حيات بود

شد تشنه لب شهيد ميان دونهر آب

با آن كه مهر مادرش آب فرات بود

آن شه چورخ به عرصه ي جان باختن نمود

 روح الامين پياده درآن عرصه مات بود

 غالي اگر نخواني و كافر ندانيم

گويم كه ذات او هم عين صفات بود

--------------------------------

ابوالفضل ساقي طفلان حسين

 ابوالفضل شيرين تر از نام حسين

  هركي گرفتاري داره ذكر ابوالفضل ميگيره

هركي كه ياري نداره ذكر ابوالفضل ميگره

هركسي ياري نداره ذكر ابوالفضل ميگيره

ذكر ابوالفضل عباس ذكر خداي جليل

هركس نشد مجنون او آخر با درد تنهايي مي ميره

دست ابوالفضل عباس تكيه گه جبرئيل

حسين منتظر بين راش

علي پيدا از شونهاش

حسن پيدا از گريه هاش

جان به فداي جمالش هركي نساز بخيل

عيسي بن مريم در حرم در كرم ابوفاضل بخيل

واويلا ديگه حرم نيومد واويلا آبا برام نيومد

 واويلا در خيمه قحط آب واويلا روز مرگ رباب

واويلا رفع عطش ثواب واويلا دست عمو بريده

 واويلا رنگ بابا پريده واويلا رنگ زينب پريده

 

شهادت حضرت معصومه (س)

۷۲ بازديد

گوهر بريزيد از هر دوديده

 روز عزا و ماتم رسيده

بضعه ي موسي رفته زدنيا

آه وواويلا

مهمان قم بود بانوي عصمت

شد مرغ روحش عازم به جنت

 برپا شد از غم محشر كبري

آه وواويلا

بهار عمر اين گل خزان شد

 در نزد كوثر او مهمان شد

غم حجله بسته در سينه ما

 خون در دل ما زين غصه جوشيد

رخت مصيبت بر تن بپوشيد

 معصومه رفته در پيش يكتا

------------------------

از مدينه كارواني مي رسد پيكر قم را رواني مي رسد

 دختري پاك از تبار آفتاب در ميان كاروان چون در ناب

 روي معصومش پر از اندوه وغم

زرد از بيماري و رنج و الم

حسرت ديدار در دل داشت او در جواني داغ بابا ديده بود

هرچه خواهي غم زدنيا ديده بود

عمه سادات سلام عليك روح عبادات سلام عليك

كوثر نوري به كوير قمي آب حيات دل اين مردمي

عمه سادات بگو كيستي فاطمه يا زينب ثانيستي

از سفر كرببلا آمدي يا كه به دنبال رضا آمدي

 كاش شبي مست حضورم كني  با خبر از وقت ظهورم كني   

 

 

شهادت امام محمد باقر(ع)

۷۲ بازديد

اي طايران آسمان، وقت عزاي باقر است

مُلك دل هر عاشقي، امشب براي باقر است

شد كل عالم سائلش، حاتم گداي زائرش

اين جان نباشد قابلش، صد جان فداي باقر است

هر كو كه گشته عاشقش، صدها نبي پرورده است

اين لطف و اين اكرام ها ، از خاك پاي باقر است

اشك رخش خون جگر، زهر جفا بر جان شرر

صاحب عزا از اين جفا، امشب خداي باقر است

از حجره اي آيد ندا، مي سوزد اين دل اي خدا

اين ناله و آه و فغان، گويا صداي باقر است

از غم تمام ابرها، باران خون مي ريختند

غمگين ترين آهنگ ها، در جان نواي باقر است

در حجره اش، او مي خورد، روي زمين، پا مي شود

جاي طعام اين روزها، ماتم غذاي باقر است

گاهي دلش ياد رخ، نيلي مادر مي كند

اين روزها درد جگر، رنج و بلاي باقر است

ديگر جگر گشته كباب، آن هم چه زهري، جنس ناب

عجل وفاتي روزها، گويا دعاي باقر است

 

 

شهادت علي اكبر(ع)

۷۱ بازديد

شهادت علي اكبر(ع)

علي علي اكبر ولدي(2)

داري ميري ميدون پسرم شده دل ما خون پسرم

 همه ي حرم صف كشيدن با دلي پريشون

شميم گل ياس خداحافظ هم شونه ي عباس خدا حافظ

وقت مرگ باباست خداحافظ

بمير اوني كه در كمين ميوه ي دلم رو مي چينه

الهي تودنيا پدري جوونشو اين جور نبين 

برو اي جوونم خدا حافظ

اي آروم جونم خدا حافظ

بعد تو نمونم خدا حافظ

بزار تا چشات ببينم اون صورت مات ببينم

كمي جلو بابا راه برو من قدو بالات ببينم

 بي تو من غريبم علي بابا كه تويي طبيبم علي بابا 

---------------------------------

اي پسر من پدر پير توام  پدر پيرو زمين گير توام

اي جگر گوشه ي من لب واكن شادو خرسند لب بابا كن

 چرا لب بسته اي و نمي گويي سخن  تكلم كن علي مسوزان قلب من

 به ناگه زينب از خيمه درآمد سراسيمه به سوي اكبر آمد

 دودست خويش را بر سر نهادي گهي در راه وگاهي افتادي

 اي جوانان از حرم گل آوريد جسم اكبر مرا سوي ميدان ببريد

 شد زتيغ كين دوتا فرق هجده ساله ام از جفاي كوفيان گشته پر پرلاله ام

 بر سر نعش علي ناله و زاري كنم

خصم دون مي خندد و من عزاداري كنم

اربا اربا شد تن يوسف كنعان من

اي خدا رفته صفا ديگر از بستان من

افتاده بر زمين نخل باغ آرزو

مادرش كو تا كند گريه بر احوال او

مثل لاله خون جگر اندر اين صحرا شدم

بعد مرگ اكبرم سير از اين صحرا شدم

پسرم اي پسرم اي پسرم كس نداند كه چه آمد به سرم

 نه همين روح سجودم بودي توهمه بود ونبودم بودي

 گرچه صد پاره تني اكبر من

حاصل عمر مني اكبر من

سخني گوي و دلم را خوش كن

 تو كه آتش زده اي خاموش كن  

 

شهادت امام صادق(ع)

۴۲ بازديد

شهادت امام صادق(ع)

غمزده شد دل هر عاشق ، در عزاي امام ِ صادق

واويلا واويلا واويلا

 

جان عالم ز غم بر لب شد ، عزاي رئيس مذهب شد 

دهم با سوز سلامش ، دين شده زنده از كلامش

 

خانه اش بسوزد واويلا ، ذكر اودر آتش يا زهرا

در آتش ديده گريان كرده ، ياد شام ِ غريبان كرده 

ياد بچه هاي بي بابا ، ياد كعب ني هاي اعدا

 

ياد آن سر ِ از تن جدا ، آن سر ِ به روي نيزه ها

يادِ آن قلوب شكسته ، ياد آن نماز نشسته 

 

در عزاي وليّ سرمد ، عطر ناب شهيدان آمد

يازهرا يازهرا يازهرا

 

شهادت امام سجاد(ع)

۷۱ بازديد

شهادت امام سجاد(ع)

من سيد سجادم و پور ثقلين

آئينۀ فتحِ خيبر و بدر و حنين

سرمايۀ نهروان و صفين و جمل

پيغمبر كربلا علي بن حسين

من سِّر نبوت و امامت هستم

--------------------------

چشمان حرامي به حرم، كُشت مرا

از بسكه شدم آب تمامم كردند

دروازه شام محشر كبرا بود

سرهاي به نيزه زير دست و پا بود

آنقدر نظر به پاره معجرها شد

كز غصه، فقط مرگ دعاي ما بود

در راه خدا كشته شدن كِي عدم است

ما مرد شهادتيم و اين محترم است

آن داغ كه همواره مرا دق كُش كرد

اين داغ اسيري زنانِ حرم است

عمريست كه اشك من چنان باران است

در سينه چهل سال غم ياران است

اين گريه و نالۀ چهل سالۀ من

انگار كه در تماميِ دوران است

در گريه شبيه مادرم زهرايم

هم نالۀ و درد زينب كبرايم

تا آمدنِ أجل فقط مي گِريم

جان ميدهم و منتظر بابايم

 

من شافعِ عرصۀ قيامت هستم

از بعد شهادت حسين بن علي

مظلوم ترين امام امت هستم

از بعد حسين بد اسيرم كردند

والله جوان بودم و پيرم كردند

آنقدر بما مصيبت و غم دادند

از زندگي و حيات سيرم كردند

در كرب و بلا كه غرق خون بود تمام

هفتاد و دو كشته بر زمين ماند و سلام

از گوديِ قتلگاه عبورم دادند

از كوفه كه بگذريم هيهات از شام

تا وارد دروازه شامم كردند

انگشت نماي خاص و عامم كردند

 

وفات حضرت زينب كبري (س)

۵۹ بازديد

وفات حضرت زينب كبري (س)

سلام اي روح عزت،تجلي شهامت
سلام اي كوه صبر و،وقار و استقامت
فتاده در دل ما،شراري از غم تو
دو عالم خون بگريد،براي ماتم تو
چو شمع محفل تو،تمامي ِ كواكب
ز بس كه غم كشيدي شدي امّ المصائب
چو ماه نو خميدي،مصيببت ها كشيدي
به عمرت اي عقيله،چه غمها كه نديدي
غم هجر پيمبر،سرشك و ديده ي تر
غم مسمار و كوچه،غم عظماي مادر
عزاخانه شد از غم،تمام مُلك افلاك
تو ديدي مادرت را،فتاده بر روي خا
و ديدي فرق چاك ِ،علي ساقي كوثر
تو ديدي كه شد از كين،جگر پاره برادر
اگرچه زين مصائب،دل تو پر بلا بود
ولي سوز دلت از،شرار كربلا بود
امان از از كربلا و،امان از ياس نيلي
امان از تازيانه،امان از ضرب سيلي
امان از داغ گودال،امان از اشك ديده
امان از غربت آن امام سر بريده
امان از اشك زهرا،امان از آن جنايت
امان از ظلم شمر و،سنان بي مروّت
ميان مقتل عشق،نگويم كه چه ها شد
سر شاه شهيدان،ز پشت سر جدا شد