پنجشنبه ۰۴ اردیبهشت ۹۹ | ۲۲:۱۴ ۷۲ بازديد
اي طايران آسمان، وقت عزاي باقر است
مُلك دل هر عاشقي، امشب براي باقر است
شد كل عالم سائلش، حاتم گداي زائرش
اين جان نباشد قابلش، صد جان فداي باقر است
هر كو كه گشته عاشقش، صدها نبي پرورده است
اين لطف و اين اكرام ها ، از خاك پاي باقر است
اشك رخش خون جگر، زهر جفا بر جان شرر
صاحب عزا از اين جفا، امشب خداي باقر است
از حجره اي آيد ندا، مي سوزد اين دل اي خدا
اين ناله و آه و فغان، گويا صداي باقر است
از غم تمام ابرها، باران خون مي ريختند
غمگين ترين آهنگ ها، در جان نواي باقر است
در حجره اش، او مي خورد، روي زمين، پا مي شود
جاي طعام اين روزها، ماتم غذاي باقر است
گاهي دلش ياد رخ، نيلي مادر مي كند
اين روزها درد جگر، رنج و بلاي باقر است
ديگر جگر گشته كباب، آن هم چه زهري، جنس ناب
عجل وفاتي روزها، گويا دعاي باقر است