مطالب مفيد واشعار مذهبي

مناسبتها. مطالب مفيد آموزشي

شهادت حضرت قاسم (ع)

۵۹ بازديد

شهادت حضرت قاسم (ع)

اي عموي سينه ي من تنگ شده

دل من باتو هماهنگ شده

گلت آمد به چمن كن كفن بر تن من

 در ركاب تو هم آغو ش تو ام 

لاله ي سرخ كفن پوش توام

پركشيدم زقفس من تورا دارم و بس

زنده كن ياد پدر را بر من

 جاي بابا به رويم بوسه بزن

 مي روم پيش پدر مي برم از تو خبر

شده بر كام من تشنه جگر

 بهتر از جوي عسل خون جگر

 من كه سرباز تو ام يار جانباز توام

مادر عشقت به من آموخته است برتنم عمه كفن دوخته است

 كه فداي توشوم خاك پاي تو شوم

جز غريبي تو سوزد دل من

 اين من وهديه ي ناقابل من

سربه پايت بنهم جان به راهت بدهم

-------------------

سيزده ايينه مي روييد  از تابيدنش

 غنچه مي شد اسمان در لحظه ي خنديدنش

گونه ها ي خشك او وقت وداع با عمو

 جرعه جرعه تشنگي نوشيد از بوسيدنش

مرگ را مي گفت احلي من عسل  آن نازنين

 مي رسيد اي عشق هنگام عسل نوشيدنش

ديدني بود اشتياقش ديدني تر گشته بود

 روي مركب رفتن و جوشن به تن پوشيدنش

شوق درآغوش بگرفتن شهادت را دمي

 سخت باشد سخت حتي يك نفس فهميدنش

 مي رود اما صداي پاي گلچين مي رسد

شد فلك را گوييا هنگامه ي گلچيدنست

 نوجوان وكارزارو اين دليري درنبرد

 شد تماشايي درآن دشت بلا جنگيدنش

تيغ ها در دست گل چينان و او روي زمين

باغبان آمد درآن لحظه براي ديدنش

اشك مي غلتيد بر گلبرگ رخسار حسين

 چون نظر مي كرد خونين دل به خون غلتيدنش

 هركه در دل دارد آه وناله يا سر مي توان

عمق درد وداغ را فهميد از ناليدنش 

وفات حضرت فاطمه(س)

۵۲ بازديد

وفات حضرت فاطمه(س)

 نفس كشيدن و رعنا شدن نداشت
سرو علي دگر كمر پا شدن نداشت

اين بر همه طبيب ، ز خود دست شسته بود
كي گفته او توان مسيحا شدن نداشت 

آب از سرش گذشته ، علي را خبر كنيد
كوثر كه ميل راهي دريا شدن نداشت 

پيچيده است اگر، كمرش درد مي كند
او هيچ گاه قصد معما شدن نداشت 

امروز كار خانه خود را تمام كرد
گويا كه قصد عازم فردا شدن نداشت 

حتي حسين آب ز دستش گرفت و خورد
گويا خبر ز راهي گرما شدن نداشت 

مي شست رخت خويش ، ولي طول مي كشيد
چون دست لاغرش رمق واشدن نداشت 

اسماء كمي خلاصه بينداز بسترش
تصوير فاطمه كه غم جا شدن نداشت 

مي خواست دختر پدر خويشتن شود
گويا كه ميل حضرت زهرا شدن نداشت 

با قصد قربت از پسرانش بريد دل
هرچند قصد قربت مولا شدن نداشت

 

شهادت حضرت علي اصغر(ع)

۴۵ بازديد

شهادت حضرت علي اصغر(ع)

ديد اصغرغربت باب نكوي خويش را

  وز جمال او عيان، داغ عموي خويش را

 جنبشي بنمود يعني نيستي بابا غريب   

  بر به ميدان تا ربايم سهم گوي خويش را

كوچكم اما بزرگي كن بيا و دست گير

غنچه ي بي آب و رنگ و مشك بوي خويش را

شه عبا بر دوش افكند و ورا در برگرفت 

 پس مبدل ساخت وضع جنگ جوي خويش را

 گفت اي بي دين سپه اين طفل را نبود گنه

 

وفات حضرت زينب كبري (س)

۴۰ بازديد

وفات حضرت زينب كبري (س)

سلام اي روح عزت،تجلي شهامت
سلام اي كوه صبر و،وقار و استقامت
فتاده در دل ما،شراري از غم تو
دو عالم خون بگريد،براي ماتم تو
چو شمع محفل تو،تمامي ِ كواكب
ز بس كه غم كشيدي شدي امّ المصائب
چو ماه نو خميدي،مصيببت ها كشيدي
به عمرت اي عقيله،چه غمها كه نديدي
غم هجر پيمبر،سرشك و ديده ي تر
غم مسمار و كوچه،غم عظماي مادر
عزاخانه شد از غم،تمام مُلك افلاك
تو ديدي مادرت را،فتاده بر روي خا
و ديدي فرق چاك ِ،علي ساقي كوثر
تو ديدي كه شد از كين،جگر پاره برادر
اگرچه زين مصائب،دل تو پر بلا بود
ولي سوز دلت از،شرار كربلا بود
امان از از كربلا و،امان از ياس نيلي
امان از تازيانه،امان از ضرب سيلي
امان از داغ گودال،امان از اشك ديده
امان از غربت آن امام سر بريده
امان از اشك زهرا،امان از آن جنايت
امان از ظلم شمر و،سنان بي مروّت
ميان مقتل عشق،نگويم كه چه ها شد
سر شاه شهيدان،ز پشت سر جدا شد

 

شهادت حضرت رقيه(س)

۴۲ بازديد

شهادت حضرت رقيه(س)

بيا و ببين دختر تو چه شب ها كه خوابش نبرده است

 چه شب ها كه جاي ستاره فقط زخم خودرا شمرده

نوازش نشد جز به سيلي كه رنگي نمانده به رويش

 كسي هم نزد بعد تو آه به جز شعله شانه به رويت

 امان از يتيمي امان از اسيري قيامت شد ومن رسيدم به پيري

 دل تنگم آه اي بابا (2) 

بماند چها كه شنيدم بماند چها كه نديدم

چه گويم از اين روي نيلي چه گويم زموي سپيدم

 بگو مادرت را كه من هم كمي از غمش را كشيدم

كه من ضرب دست عدورا چشيدم چشيدم چشيدم

 يا بن زهرا يا حسين

وفات امام خميني (ره)

۴۱ بازديد

وفات امام خميني (ره)

تقديم غمت خونجگر لالۀ ما بود
بي مهر رخت سايۀ غم هالۀ ما بود

هجران تو در دل شرر نالۀ ما بود
هر لحظه فراغت غم صد سالۀ ما بود

اي ماه كه دادي همه را مهر خدايي
چون شد كه دميدي به شبستان جدايي

اي ماه جماران كه زهجرت چو هلاليم
يكبار بر افروز و ببين ما به چه حاليم

سر تا به قدم محنت و اندوه و ملاليم
بايد كه بسوزيم و بگرييم و بناليم

هر صبح فراق تو به ما شام بلا بود
ايام غمت بر همه ايام بلا بود

اي همدم ياران خدا جوي جماران
اي كعبۀ دل بيت تو در كوي جماران

اي گرد عزايت به سر و روي جماران
با ياد تو چشم همگان سوي جماران


باز آ كه خزان بي تو بهاران دل ماست
بيت الحزن از غصه جماران دل ماست

وفات حضرت خديجه (س)

۶۳ بازديد

وفات حضرت خديجه (س)

سه سال آخر عُمرش شكسته‌تر شده بود
بلي شكسته‌تر از فـرطِ دردِ سـر شده بود

تمام بال و پر او كبود و زخمي بود
كه پيــش موج بلا بارهـا سـپـر شده بـود
بـلايِ شِعْب به پايان رسيـده بود امّــا
خديجه بيشـتر آماده‌ي خطر شده بود
چه قدر دير به محبوبه اش رسـيد نبي
چه قدر زود گُلش عازمِ سفر شده بود
زني كه پيـك اَجَل تحت امرِ مَردش بـود
به اختيار خودش بود مُحتضر شده بود
نبي به فكـر وصـايايِ همسـرش بود و
غمش به خاطرِ زهراش بيشتر شده بود
شبيه فاطمه اش بود و در سه نوبتِ تلخ
خديجه صاحب عزاي سه تا پسر شده بود
چه قـدر جَـدّه اين خاندان اذيّت شـد
چه قدر مادر سادات خونْ جگر شده بود
چگونه بگذرم؟ از اينكه بين شعله و دود
به قلب فاطمه اش داغ حمله ور شده بود
خديجه سنگ ز. كُـفّـار خورد و دخـتر او
سرش شكسته‌ي بي حُرمتيِ در شده بود
نداد فاطمه رُخصت، وگرنه در آتــش
بنا به سوختـن آن چهل نفر شده بود

 

شهادت امام حسين(ع)

۵۳ بازديد

شهادت امام حسين(ع)

افتاده بين قتلگاه  توچنگ كينه ي سپاه

ديگه نداره جان پناه پناه عالم

باور نداره زينب ،امام داره مي بينه

روسينه ي داداشش شمر لعين

بالاي گودال هي ميره از حال ،

پير شده زينب قد هزار سال

سالار زينب يا حسين

آه و واويلا يا حسين رحمي به ما كن يا حسين

زينب شده تنها حسين بي يارو محرم

خوب شد نديدي آتيش به چادرم رسيده

 سپاه كوفيان تا حرم رسيده

 پاشو كه زينب با اين شرافت بايد بپوشه رخت اسارت

 سالار زينب ياحسين

نميشه باورم تويي آيا برادرم تويي

 حسين مادرم تويي اي خفته بر خون

 دونه دونه مي بوسم اعضاي پيكرت رو

 پيدا نكردم اما داداش سرت رو

اي پاره پيكر خدا نگهدار هستي خواهر خدا نگهدار

------------------------------------

حسين عشق مني

صد مرده زنده مي شود از عشق يا حسين

ارباب ما معلم عيسي بن مريم است

عيسي اگر در آخر عمرش به عرش رفت

قنداقه ي حسين شرف عرش اعظم است

حسين عشق مني

---------------------------

ذوالجناح آمده سر را به زمين مي كوبد

 همه ي دشت ميان نظرش خونين است

ذوالجناح آمده از شاه خبر آورده

 به نظر مي رسد اما خبرش خونين است

ذوالجناها پدرم كو؟ توچرا تنهايي

 چه خبر بوده؟ چرا پس سپرش خونين است

 با نگاهي كه پدر لحظه ي آخر مي كرد

 عمه ام گفت كه ديگر سفرش خونين است

------------------------------

وضو نداشت هرآن كس كه برد نام تورا

قسم به جان تو نشناخت احترام تورا

مقام قدرتو از فطرت بشر اولاست

عقول ناقصه كي پي برد مقام تورا

فزون تر است ز ديروز  قدر تو امروز

 اگرچه دشمن خواست انهدام تورا

 تورا به كوفه بخواندند اهل كوفه ولي نداشتند

چرا؟ پاس احترام تورا

 بريختند زكين خون اطهرت و آنگه،

 گشوده دست به غارت گري خيام تورا

 به قتلگاه تو آمد سكينه دختر تو

بديد پيكر عريان لعل فام تورا

 بگفت اي پدر آنكو برد سر زتنت نكرد

 تر زكفي آب از چه كام تورا

 زجاي خيزپدر جان كه لشكر عدوان

به سوي شام برد عترت كرام تورا

------------------

حسينم وا حسينم غريبم وا غريبا (2)

 شب است وآسمان ها لاله گون است

 تمام كربلا درياي خون است

 بنال اي دل بزن پيوسته ناله

كه پرپر گشته هفتادو دولاله

حسينم وا حسينم غريبم وا غريبا

بيابان است و آواي ربابش

علي اصغر به صحرا برده خوابش

بگرديم كوه كوه ريزيم ستاره

كه زينب كرده گم دوماه پاره

مه روي سكينه گشته نيلي

 كنار نعش بابا خورده سيلي

به گرد لاله ي در خون نشسته

نمي بينم به جز نيزه شكسته

چراغ انجمن گم كرده زينب

 شهيد بي كفن گم كرده زينب

 زچشم اي تشنه كامان خون بباريد

 كه از امشب دگر سقا نداريم

---------------------

آه ازآن ساعت كه با صد شورو شي زينب آمد

 زينب آمد برسر قبر حسين با زبان حال آن دور از وطن

 گفت با قبر برادر اين سخن

خيز اي سرور آزاده زينب از نفس افتاده

اي همسفرم اي تاج سرم يك تن تو ببين اين چشم ترم

 سفر كردم به دنبال سر تو سپر بودم براي دختر تو

 چهل منزل كتك خوردم برادر

 به جرم اين كه بودم خواهر تو

 زجا برخيز اي صد پاره تن از گل

 تماشاكن كه از چشم شهيدانم

دلي زخمي تر آوردم

تمام ياس هاي تو نشان از كربلا بردن

 چو برگشتن براي ذكر چمن نيلوفر آوردند

 اي باور من اي ياور من يك تن نظري بر دل من

اگرچه سر نداري نگه بر سيل اشكم كن

 كه با چشمان خود آيم  براي اصغر آوردم

---------------------------

حسين ثار الله

بشنو از عرش خدا صداي ضمضه مياد

گوش بده باگوش دل صداي فاطمه مياد

دل ديوونه ي من ديوونه تر شد آقاجون

 از صداي زنگ قافله خبر شد آقاجون

 حسين ثارالله

 چه خبر شده زمين وآسمون پرازغم

اهل دل با اشكشون با غم ميگن محرم

توي دنيا دل من قشنگ ترين عزا خونه است

دل من حسينيه زينبيه سقا خونه است

 دوست دارم تا جون دارم اسم تورو صدا كنم

درد عمري دردي رو با ديدنت دوا كنم

عمري منتظرم يه لحظه كربلات باشم

باسر و با يه وضو دم قبرتو نگاه كنم 

من سر سفره ي تو بزرگ شدم خوب مي دوني

 تا پاي مرگ محال دامن تورو رها كنم 

-------------------

من به قصد كشت زدن قدم كمونيه

ديدم تو دست ساربون ازت نشونيه

ديدم كه گوش دخترت رقيه خونيه

غروب و نعل تازه او صداي ده سوار

سرت رونيزه او مي خنده نيزه دار

 ميون خيمه سوخته ها مي گند كه الفرار

براي درهمي حسين يه عده كشتنت

 ديدم كه پاره پاره شد تموم پيرهنت

نشد كه نيزه هارو دربيارم از تنت

------------------------------

هركسي گوشش به حرفاي من    

     ديگه از تشنگي حرفي نزنه

هرچه مرد توماها بود فدا شده   

   بچه ها بابا ديگه تنها شده

گمونم سقاي او فدا شده

باباي ما ديگه سقا نداره

بره آب براي ماها بياره

من از اين گوشه ي خيمه مي ديدم

حرفاشو با قوم كافر شنيدم

بچه ها دست بابا خوني شده

گمونم شش ماهه قربوني شده

عبارو طوري رو اصغر كشيده

معلومه خيلي خجالت كشيده

به خون فرق داداش اكبرمون

به تمام گل هاي پرپرمون

ديگه از خيمه ها بيرون نياييد

جلو چشم بابا اشك نريزيد

نزاريد بابا خجالت بكشه

هرچه از دشمن كشيده بسشه

محلا محلا واويلا

 

كربلا

۴۹ بازديد

كربلا

عطري كه از حوالي پرچم وزيده است

مارا به سمت مجلس آقا كشيده است

 از صحن اين حسينيه تا صحن كربلا

 صد كوچه وا كنيد كه محرم رسيده است

 دست ازل دوچشم مرا وقف گريه كرد

 اصلا مرا براي همين آفريده است

آقا ببين براي عزاي تو مادرم

پيراهن سياه برايم خريده است

نور نمي دهند وبهشتش نمي برند

چشمي كه روضه هاي شمارا نديده است

شهادت امام حسن عسگري(ع)

۳۵ بازديد

شهادت امام حسن عسگري(ع)

شانه به درد زلف پريشان من نخورد
مرهم به درد چاك گريبان من نخورد

از زهر معتمد كه دو سه جرعه خورده ام
يك قطره هم نماند كه از جان من نخورد

تاريك بود بس كه شكنجه سراي من
راه ستاره نيز به زندان من نخورد

شش سال در اسارت اگر عمر من گذشت
بر خواهر اسير كه چشمان من نخورد

در شعله‌اي كه چادر اين همسرم نسوخت
يا تازيانه بر تن طفلان من نخورد

دندان من ز لرزه بر اين كاسه آب خورد
چوبي دگر به گوشه‌ي دندان من نخورد